اعتماد دولت و ملت

بیایید به راستی هم دل باشیم همانطور که هم زبانیم

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بیایید به راستی هم دل باشیم همانطور که هم زبانیم خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

جوامعى که دولت و مردم به یکدیگر اعتماد و اطمینان دارند به سرعت و باقدرت راه آبادى و شکوفایى و اقتدار و عظمت و پیشرفت را طى مى‏‌کند. در این گونه جامعه‏‌ها، در سایه هدف مشترک‏ مردم و دولت، هماهنگى نیروها و امکانات، همکارى و بسیج ‏اندیشه‏‌ها، تعاون دل‌ها و دست‌ها و در یک سخن مشارکت راستین شکل‏ مى‏‌گیرد.
یکى از اسرار توفیق انبیاء الهى و موفقیت امام خمینى (ره) در انقلاب ‏اسلامى، همین نبودن فاصله‌ی فرهنگى بین آنان و مردم بود.
در جامعه‏‌اى که اعتماد و اطمینان متقابل وجود ندارد، افراد وگروه‌ها، به جاى اندیشیدن به خدمت و سازندگى، بخشى از نیروها و امکانات خویش را صرف مقابله با بخشى دیگر، و شبهه زدایى از ذهن دیگران مى‏‌کنند و پاره‌‏اى دیگر از امکانات صرف نظارت و مراقبت هرچه بهتر و بیشتر بر رقیب مى‌‏شود و بخشى صرف نظارت‏ برخود کنترل‏‌گران مى‏‌گردد.
عدم اعتماد دولت و ملت در برابر دشمن خارجى، قدرت دفاع نظامى ‏را شدیداً کاهش مى‌‏دهد و در عرصه‌ی پیشرفت و سازندگى، حرکت را کند و گاه متوقف مى‏‌سازد.
دامن زدن به اختلافات جناحى و گروهى، رشد علم و فرهنگ را دچار اختلال مى‏‌سازد و اقدامات فرهنگى گروه‌ها و گرایش‏‌ها، فعالیت‌‏هاى مثبت طرفین را خنثى مى‏‌کند و سرانجام جوّ دلهره و وحشت‏ و نفاق بر روابط دولت و ملت حکم‌فرما مى‌‏شود. ملت از دولت‏ بیم ‏مى‌‏برد و دولت از ملت مى‏‌هراسد. و بدین‏‌سان «بى‌‏اعتمادى‏» که‏ آفت‏ بزرگ هرگونه توسعه‏‌ی سیاسى، فرهنگى و اقتصادى است، دامن‌گیر دولت و ملت مى‏‌شود.
کتمان قراردادهاى خارجى و ماهیت «طرف خارجى‏» سانسور خبرها، مولود بى‌‏اعتمادى در روابط دولت و ملت است که بى‏‌اعتمادى‏ افزون‌‏تر هم مى‌‏آفریند.
در جو «بى‏‌اعتمادى ملى‏»، خفقان، وحشت و دلهره و اضطراب‏ روانى، گسترش مى‏‌یابد، تملق، دروغ و خوش رقصى و نمّامى از یک‌‏سو و اتهام و بدبینى و کارشکنى و یأس و نفرین و نفرت از سوى ‏دیگر به چشم مى‌‏خورد و یکى از ضرورى‌‏ترین نیازهاى امروز کشور با تقویت و ارتقاء اعتماد ملت و دولت است. ما قبل از اعتماد سازى‏ در روابط خارجى به گسترش جوّ اعتماد و صداقت و برادرى در داخل ‏نیاز داریم.

 

گفتمان ملى

 

گفتگو با کسانى که با همدیگر زبان مشترک و اهداف و آرمان‏‌هاى‏ واحد داریم، کسانى که همه قرآن و سنت و عترت رسول‏‌خدا (ص) را قبول دارند، بسیار ساده‏‌تر و رأفت آمیزتر و جدى‏‌تر از گفتگو بین‏ تمدن‏‌ها و دولت‌ها و فرهنگ‌هایى دیگر است، که دین را ابزار فریب‏ مى‏‌دانند و معتقدند، در عالم حق مطلقى وجود ندارد و هر دین و کیش و فلسفه‏‌اى تا حدى حق است و تا حدى باطل و گاهى حق است و گاهى باطل.
در گفتگوهایى که بر اساس صداقت، براى شناخت‏ حق انجام مى‏‌گیرد، امید تفاهم و تبادل فکر و اندیشه و همدلى و تقریب قلب‏‌ها، وجود دارد. ولى گفتگو با کسانى که جز فریب و استثمار به چیزى ‏نمى‌‏اندیشند، اتلاف وقت و نیرو و بستر غفلت و صحنه‌ی دادن ‏اطلاعات به دشمن است.
راستى برخى گفتگوها و مذاکرات گفتگوى «ناشنوایان‏» و «بیمار» است که عیادت کران از بیماران براى هر دو طرف بسیار رنج‌‏آفرین ‏و غم‌‏انگیز خواهد بود.
گفتگو با کسانى که از شنیدن آواى حقیقت ناتوان‌‏اند، دردى را دوا نخواهد کرد. بهتر است استکبار جهانى در آغاز به درمان گوش ‏ناشنواى خویش بپردازد. و لااقل سمعکى براى خود فراهم آورد، تا گفتگو مقدور و مفید و موثر باشد. مستکبران از شنیدن آواى‏ حقیقت محروم‌‏اند و تا روحیه‌ی خودبرتربینى و سلطه‌‏طلبى را کنارنگذارند، مذاکره و گفتگو مشکلى را حل نخواهد کرد. البته گفت‏ و شنود اندیشمندان آگاه و پارسا با دانشوران و حق‏‌جویان عالم ‏همیشه بوده و خواهد بود و اسلام خود منادى این‌‏گونه گفتگو است قل‏ یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمه سواء تکرار است.

 

موانع اعتماد دولت و ملت

 

آن‌چه ملت و دولت را از هم دور مى‏‌کند و بین کارگزاران و مردم‏ جدایى مى‌‏افکند، عناصر و عوامل گوناگونى است که به دو سوى دولت ‏و ملت مربوط مى‏‌شود. اگر براستى خواهان هرگونه پیشرفت کشور بسوى استقلال و آزادى و حکومت اسلامى هستیم، باید با همه‌ی عوامل‏ فاصله افکن و اختلاف آفرین مبارزه کنیم.

 

الف. فاصله اقتصادى

 

اگر بین دولت مردان و مردم از نظر زندگى تفاوت فراوان باشد و کارگزاران در «مسکن‏»، «لباس‏»، «وسیله سوارى‏»، «لوازم زندگى‏» و «امکانات رفاهى‏» با مردم فاصله داشته ‏باشند و عملاً یک طبقه اقتصادى برتر را تشکیل دهند، در اعتماد مردم به آنان خلل پدید خواهد آمد و از اینجاست که در نظام‏ اسلامى هرکس مترفانه زندگى کند، از هر طیف و جناح و گروه باید از سیستم حکومتى کشور اسلامى کنار گذاشته شود، سر گیرد و برون‏ رود از کربلاى ما، پیامبران که به عنوان رهبران و زمام‌داران ‏جوامع بشرى بر اساس معیارهاى مکتبى شناخته مى‏‌شوند، شرط «زهد» را در عقیده پذیرفته و در عمل به کار بسته‌‏اند. «و شرطت‏ علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذالک و علمت منهم الوفاء به...» (1) خدایا بر آنان زندگى زاهدانه را شرط کردى آنان هم پذیرفتند و دانستى که‏ به پیمان وفا دارند تو هم آنان را قبول کردى و...
و یا در نهج‌‏البلاغه مى‌‏خوانیم: «الا و ان امامکم قد اکتفى من‏ دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه‏» (2) هان، آگاه باشید که‏ پیشواى شما از دنیا به دو جامه‌ی کهنه و از غذاهاى آن به دو قرص‏ نان اکتفا کرده است.
باز على (ع) در بیان علت‏ ساده‌زیستى خویش مى‏‌گوید: «ان‏ الله فرض على ائمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس کی لا یتبیغ بالفقیره فقره‏» (3) براستى خدا بر پیشوایان عادل‏ واجب کرده که بسان فقیران زندگى کنند، تا فقر تهیدستان برآنان دشوار نیاید.

 

ب. فاصله فرهنگى

 

وقتى زبان، فرهنگ، اخلاق و عادات ملت و دولتمردان ناهمگون ‏باشد، کارگزاران در جذب توده‌‏هاى مردم و اکثریت قاطع ملت، زبان مشترک و فرهنگ واحد ندارند، توان جلب اعتماد آنان را نخواهند داشت. اصولاً راز عدم توانایى روشنفکران در ایجاد یک ‏انقلاب مردمى در ایران و بسیارى از کشورهاى جهان، نبودن فرهنگ ‏و زبان مشترک بین مدعیان روشنفکرى، غرب‏‌گرایان و توده‌‏هاى مردم ‏است.
غرب‏‌زدگان براى تاثیرگذارى در جامعه همیشه سعى کرده‌‏اند که ازعلماى شیعه به عنوان ابزار ارتباطى و زمینه‏‌ساز اعتماد مردمى استفاده کنند و روحانیون را به عنوان پل پیروزى براى دستیابى ‏به‏ مقاصد خویش بکار بگیرند. و این هشدارى به روحانیون و فضلاى‏ حوزه‏‌هاست که دین و آبروى خویش را قربانى دنیاى آنان نسازند.
البته عالمان پارسا و زمان‏‌شناس شیعه، معمولاً با این نقشه‏‌هاى‏ شوم برخورد آگاهانه داشته و چون سدى استوار در برابر آرزوهاى‏ شیاطین غرب‏‌گرا ایستاده‌‏اند، اگر چه همیشه هم عالم نمایان و افرادى فاقد بینش اسلامى و نابرخوردار از تقواى کافى، بوده‌‏اند که دین و محرومین را به قیمت رفاه ناپایدار دنیا فروخته‌‏اند.
غرب‌زدگان و به اصطلاح نیروهاى ملى مذهبى، وجود عالمان دین را در مرحله‌ی شکل‏‌گیرى انقلاب لازم و مفید مى‌‏دانند ولى در مرحله‌ی تثبیت ‏انقلاب اسلامى شدیداً معتقد به حذف و کنار گذاشتن عالمان دین از صحنه مدیریت کشوراند. نیروهاى به اصطلاح ملى مذهبى از همان ‏روزهاى اولیه پیروزى خواهان آن بودند که امام حکومت را از شاه ‏و دار و دسته‌‏اش گرفته و دو دستى تقدیم این آقایان نماید و درهیچ کارى هم ولو در حمایت از محرومان و پاسدارى از استقلال کشور دخالت نکند.
البته موانع اعتماد به چند عامل فوق محدود نمى‏‌شود و فاصله‏‌هاى‏ اخلاقى، تاریخى، فیزیکى، عاطفى و روانى و تفاوت در آداب و عادات اجتماعى هم هرکدام نقشى در تضعیف پیوند مردم و دولت‏مردان ایفا مى‌‏کند و مى‌‏تواند از موانع اعتماد دولت و ملت محسوب ‏شود.
در نامه امام على (ع) به مالک اشتر مى‌خوانیم که  «و لا تنقضن سنه صالحه عمل بها صدور هذه ‏الامه و اجتمعت ‏بها الالفه‏» (4) سنت نیکى که به پیشینان نهاده و عامل وحدت مردم شده است ‏آن‌را نقض نکن.

 

نقش دین در اعتمادسازى

 

دین میثاق عقیدتى هر نظام ایدئولوژیک است، در جامعه‏‌هایى که‏ بر اساس جهان بینى و بینش واحد پدید مى‌آید، برخلاف جوامع لائیک ‏و سکولار، رشته پیوند ملت و دولت، دین است. دین بین ملت و دولت رابطه محبت، الفت، اخوت، اعتماد، ولایت و مشاوره و همکارى و همدلى و همراهى و حمایت طرفینى ایجاد مى‏‌کند.
تلاش در جامعه‌‏اى که مردم آن دین‏‌خواه‌‏اند هرگونه بى‌‏توجهى به ‏ارزش‌هاى دینى بزرگ‌ترین ضربه بر استقلال ملى و کیان سیاسى کشور و پیوند مستحکم دولت و ملت است. تردیدآفرینى‌‏ها در برخى مطبوعات ‏دین را از بین نمى‌‏برد. دین فطرى انسان است و زدودن دین ازاندیشه و قلب توده‌‏ها امکان پذیر نیست. فقط وقتى دین‌داران‏ مشاهده کنند که در یک سیستم سیاسى به هر بهانه ارزش‌هاى دینى ‏آنان مورد تهاجم است، در صلاحیت دولتمردان و کارگزاران تردید خواهند کرد. تحلیل مردم این خواهد بود که کارگزاران عقیده به‏ میثاق ملى و مشترک نداشته و یا توان دفاع از آن را ندارند و درهر صورت شایسته اعتماد نخواهند بود.
از این رو، مسوولانى که در برابر تعرض به ارزش‌ها و تعالیم ‏دینى بر نمى‌‏آشوبند. قبل از آن‌که به دین و ملت ضربه بزنند، اعتبار واقتدار دولت اسلامى را هدف گرفته‌‏اند.
دولت‌مردان در نظام اسلامى مقلد و مرید و گوش به فرمان قرآن و سنت و قانون برگرفته از آن‏‌اند، در نظام جمهورى اسلامى رهبرى و شوراى ‏نگهبان فصل‌‏الخطاب هرگونه شک و تردید در فهم درست اسلام ‏است.
شکستن قداست رهبرى و فقهاى شوراى نگهبان و کارگزاران مومن و مخلص نظام اسلامى و تمسخر دولت‌مران متعهد توسط برخى رسانه‏‌ها، مبارزه با استقلال و روابط استوار درونى در جامعه اسلامى است.
در نظامى که به دین و دینداران، آشکارا اهانت ‏شود، نه تنها آرمان همکارى و همدلى و مشارکت مردمى تحقق نخواهد یافت، بلکه ‏رابطه دولت و ملت روز به روز سست‏ تر و فاصله، هرلحظه بیشترخواهد شد و سرانجام دولت پشتوانه مردمی را از دست داده زمینه ‏نفوذ نااهلان پدید خواهد آمد
.

 

راه تقویت اعتماد

 

براى تحکیم اعتماد ملت و دولت برداشتن گام‌هاى زیر ضرورى است:
1 - کنار گذاشتن منادیان پیوند با کفار و منافقان از سطوح‏ بالاى تصمیم‏‌گیرى فرهنگى و سیاسى.
2 - گزارش صادقانه اقدامات و فعالیت‏‌هاى سیاسى و ارتباطات و آمد و شدهاى خارجى به ملت.
3 - مشاوره صادقانه و سازمان یافته با مردم در همه مسائل‏ سیاسى، اقتصادى و فرهنگى.
4 - احسان و نیکى به مردم و کاهش بار مالیات‏ ها و قیود غیرلازم قانونى.
5 - عفو و بخشش از لغزش‏‌ها و اشتباهات معمول مردم و تلاش در جهت هدایت فرهنگى آنان.
6 - رعایت کامل حقوق متقابل دولت و ملت‏ بر اساس قرآن و سنت.

با این ویژگی‌هاست که به تعبیر امیرمؤمنان (ع): «وقتى رعیت‏ حق والى را بپردازد و والى حق مردم را پاس دارد، حق قدرتمند خواهد شد، راه دین استوار خواهد گردید، نشانه‏‌هاى عدالت ‏برافراشته خواهد شد و کارها به سامان و گام‌ها روبراه خواهد بود و بدین گونه است که زمانه خوب مى‏‌شود و امید تداوم دولت مى‌‏رود و آزمندى دشمنان به یاس تبدیل مى‏‌گردد. (5)

تنظیم و ویرایش: سایت حرف آخر



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 21 بهمن 1394برچسب:سال دولت و ملت همدلی و هم‌زبانی ، مقاله سال دولت و ملت همدلی و هم‌زبانی ، ,

] [ 17:19 ] [ محدثه میری ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه